But I can't help thinking of our last moment
The words “take care” was all for our parting
No not yet, I'm repeating to myself like a fool
I can't hold the words lingering on my lips
...It's not fine
- يكشنبه ۱۶ مهر ۰۲
But I can't help thinking of our last moment
The words “take care” was all for our parting
No not yet, I'm repeating to myself like a fool
I can't hold the words lingering on my lips
...It's not fine
چالش 30 روزه با کیدراما:)
این چالشو تو یکی از سایتای خارجی بطور اتفاقی دیدم سوالای جالبی داشت ایده خوبی برای پست گذاشتن بود...
شروع چالش : 02/7/12
پایان چالش : 02/8/12
شب آرامی بود
میروم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد به آرامش زیبای یقین
با خودم میگفتم:
دیدی به وقتا به نبود ادم ها یا بعضی چیزا فکر میکنی نمیتونی حتی تصور بکنی زندگی بدون اونها چطور میشه ؟ سعی کن زندگی بدون چیز هایی که برات باارزشن و تصور کنی و بگی بدون اونها زندگی شبیه چیه دقیقا؟
قطرات بارون کف دستام میریزن
تنهایی کاملا قلبمو پر کرده
تورو توی قلبم به یاد میارم
وقتی که بارون میباره،خاطرات هم پایین میریزه و درد بیشتر میشه
توی این دنیای سیاه و سفید
تو نور درخشان من بودی!
داشتم برگه های دانشجوهامو صحیح میکردم یکی از برگه های خالی توجهمو به خودش جلب کرد به هیچ کدام از سوال ها جواب نداده بود...
_ من خیلی تلاش کردم
_ ولی نتیجه ای نگرفتم
-Anna-
این دیالوگ سریال آنا دقیقا حالو روز خیلی از دانش آموزاست!
بعضی وقتا خیلی تلاش میکنی از خوشی هات از گوشیت و خیلی چیزای دیگه میزنی تا بشینی درس بخونی ولی تهش حتی خودتم شک میکنی نمره ای که گرفتی نمره خودت باشه و مدام به خودت میگی "قرار نبود اینجوری شه..."